Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-04-27@15:27:14 GMT

بی‌بی ‌شهربانو می‌میرد؟ (+تصاویر)

تاریخ انتشار: ۳۰ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۶۴۲۹۱۸

بی‌بی ‌شهربانو می‌میرد؟ (+تصاویر)

این كوه ارزشمند كه نشان و برند شهر تاریخی ری هم هست و مورد ستایش ایرانیان در دوره‌های مختلف، حالا بی‌هیچ حمایت و مهربانی نه‌تنها به حال خود رها شده كه هر روز چنگال تیز و آهنی لودرها و بولدوزرها و بیل‌های مكانیكی در جای‌جای سینه آن فرورفته و تكه‌ای از آن را شكسته و خرد كرده و به كارخانه‌سیمان می‌برند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



این كار به كمك انفجارهای پیاپی صورت می‌گیرد؛​ انفجارهایی كه در حال شكافتن كوه هستند و نشانه‌اش آبگیرها و چاله‌های آبی كه اخیرا در دل كوه ایجاد شده‌است. با این روند بزودی كوه باستانی و همه آثار تاریخی كه در آغوش گرفته بلعیده و از روی زمین محو و نابود خواهد شد.

شهرری در جنوب پایتخت بیش از هرچیز به كوه باستانی‌اش شهره است؛ كوهی كه ارزش و شهرت خود را از یك بقعه تاریخی می‌گیرد؛ بقعه و آرامگاه بی‌ بی‌ شهربانو.

این آرامگاه كه در دامنه جنوبی كوه واقع شده علاوه‌بر ارزش تاریخی، ارزش معنوی بسیاری هم برای ایرانیان دارد، چه این‌كه بنابر عقیده‌ای مرقد شهربانو، همسر امام‌حسین(ع) و مادر امام‌سجاد(ع) است و زیارتگاه برخی شیعیان. «گنبد اینانج» و «برج‌نقاره‌خانه» متعلق به سده ششم هجری قمری در دامنه جنوب‌غربی كوه بی‌بی‌شهربانو از دیگر آثار تاریخی شهرستان ری به شمار می‌روند.

سال‌هاست اما یك كارخانه‌سیمان با تولید ده‌ها میلیون تن سیمان در سال در جوار این كوه قرار گرفته و با ارتزاق از جان كوه به‌عنوان مواد اولیه تولید سیمان، هم پدیده كوه‌خواری و تخریب تدریجی میراث تاریخی معنوی آن را به اوج رسانده و هم آلودگی‌های محیط‌زیستی (ازجمله گردوغبار) برای مردم منطقه ایجاد كرده‌است.

اینها كه گفتیم اتفاق تازه‌ای نیست و مدت‌هاست به دغدغه فعالان میراثی تبدیل شده و واكنش مسؤولان نهادهای مختلف را به دنبال داشته، هرچند بدون كمترین نتیجه رضایتبخشی از تعطیلی یا اصلاح نحوه فعالیت كارخانه سیمان. یك رویداد جدید اما دوباره نگرانی میراثی‌ها درخصوص فعالیت كارخانه‌سیمان و معدن‌كاوی در این طبیعت ارزشمند را برانگیخته‌است و آن ایجاد آبگیرهایی در نزدیكی استودان‌گبرهاست كه حكایت از تغییر مسیر آب چشمه تاریخی كوه بی‌بی‌شهربانو و خروج آب از لایه‌های زمین بر سطح آن است؛ اتفاقی كه نشان‌دهنده لرزش‌های عمیق و مخرب كوه است و هشداری برای تخریب این طبیعت باستانی و معنوی و آثار و بناهای ارزشمندش.

كوهی كه نصف آن آب‌رفته

احمد ابوحمزه، كارشناس تاریخی و عضو هیات‌علمی دانشگاه فرهنگیان كه اولین عكس‌ها را از فاجعه جدید منطقه (آبگیرهای تازه‌ایجادشده) منتشر كرده به جام‌جم می‌گوید: در این منطقه نیز مانند شمال تهران و علی‌رغم توصیه‌های چندباره رهبری پدیده كوه‌خواری در حال انجام است و سنگ‌های آن برای استفاده به كارخانه‌سیمان برده می‌شوند، حتی قرارگیری كوه در وسط شهر هم مانعی برای انجام انفجارهای متعدد نشده‌است. جدا از خسارت‌های جبران‌ناپذیر زیست‌محیطی و اثرگذاری بر حیات‌وحش منطقه، این كوه كه میلیون‌ها سال عمر دارد امروز تكه‌تكه شده و حتی وسعتش به نصف كاهش پیدا كرده‌است. مساله‌ای كه ابوحمزه درباره‌اش می‌گوید: بعد از این‌كه تغییر شكل كوه با اعتراض مردم روبه‌رو شد حالا كار را از طریق انفجار و ایجاد گودال‌هایی دره‌مانند در دل كوه دنبال می‌كنند، در حالی كه قطعا به دلیل وجود آثار تاریخی مهم در این منطقه باید از آن حفاظت شود.

آبگیرها؛ نشانه‌های خطرناك

استودان‌گبرها، اثر تاریخی دیگری در دامنه شمالی كوه بی‌بی‌شهربانو و محلی است كه زرتشتیان اجساد مردگان خود را در آنجا طعمه حیوانات می‌ساختند. حدود ۴۰۰ متری استودان‌گبرها بر اثر انفجارهای پیاپی گودال بزرگی ایجاد شده و آب‌های باران كه پیش‌تر از دهانه كوه و توسط چشمه موجود در منطقه بی‌بی‌شهربانو به مزارع ری و ورامین می‌رسید، حالا با تغییر مسیر در این گودال‌ها جمع می‌شوند.

ابوحمزه دراین‌باره می‌گوید: قطعا در چنین شرایطی آب به مزارع پایین‌دست نمی‌رسد و از طرف دیگر باعث ایجاد نم و رطوبت در بناهای تاریخی و نابودی آنها می‌شود، البته خود كوه را نیز از لحاظ میراث طبیعی از دست خواهیم داد. خالی شدن محوطه پشت برج نقاره‌خانه هم از دیگر نگرانی‌هایی است كه این كارشناس تاریخی به آن اشاره كرده و می‌افزاید: این مساله باعث می‌شود تا با هر انفجاری احتمال ریزش كوه و تخریب كامل این بنا وجود داشته باشد. به گفته او، این بناها جزو میراث تاریخی و ارزشمند كشور هستند، اما چون به آنها با دید علمی و ارزشی نگاه نمی‌شود و صرفا موضوعات مادی در این منطقه مد نظر قرار گرفته، شاهد وضعیت تاسف‌بار فعلی هستیم.

زور شهرداری نمی‌رسد

محمدباقر فرهند، مدير روابط عمومي شهردار منطقه ۲۰ تهران با تاکید بر این‌که ما اجازه برخورد با کارخانه‌سیمان این منطقه را نداریم به ما می‌گوید: با آن‌که بقعه مبارکه بی‌بی‌شهربانو را در این کوه باستانی داریم که اثری ارزشمند و واجب ثبت ملی است اما شرکت سیمان تهران از کوه این منطقه برداشت بی‌رویه انجام می‌دهد و این پدیده باعث تخریب بخش بزرگی از کوه شده و به معنی واقعی پدیده کوه‌خواری در حال انجام است. تخریب برخی دخمه‌ها که آرامگاه‌های تاریخی این منطقه بوده و قدمتی به درازای دوره ساسانی دارند، آن هم بر اثر استخراج سنگ‌های مورد نیاز کارخانه سیمان مساله تاسف‌باری است که فرهند به آن اشاره می‌کند و می‌گوید: انفجارها باعث شده تکه‌سنگ بزرگی که درست بالای بقعه بی‌بی‌شهربانو قرار دارد، از کوه جدا شود و هرلحظه این امکان وجود دارد بر اثر لرزش‌های بسیار کوچک سقوط کرده و باعث تخریب کامل این بقعه شود.

این کوه مال ماست

نکته قابل تامل اما به گفته مدير روابط عمومي شهردار منطقه ۲۰ ادعای عجیب کارخانه سیمان برای ادامه فعالیتش است که فرهند درباره‌اش به ما می‌گوید: کارخانه سیمان تهران مدعی است از قدیم در این محل حضور داشته و بعد فضای شهری به آنجا گسترش پیدا کرده‌است. کارخانه سیمان همچنین عنوان می‌کند مجوزهای لازم را از سازمان محیط‌زیست و مراجع بالادستی دارد و مهم‌تر این‌که حتی سند این کوه را هم در اختیار دارند، هر چند تا امروز سندی از آنها ندیده‌ایم.

باید ثبت ملی شود

مدير روابط عمومي شهردار منطقه ۲۰ در ادامه می‌گوید: اگرچه دست روی دست گذاشتن برای متوقف کردن کارخانه سیمان حتی هر لحظه‌اش آسیب‌های جبران ناپذیری به این منطقه تاریخی و گردشگری وارد می‌کند، اما شهرداری این منطقه تلاش دارد با فراهم‌سازی حضور مردم در بقعه بی‌بی‌شهربانو بتواند در انجام فعالیت‌های این کارخانه مانع تراشی کند. شهرداری تهران از طریق شورای شهر مصوبه‌ای برای ثبت این کوه دارد و کارهای مربوط به آن را دنبال می‌کند. ما نیز تلاش داریم با پیاده راه سازی و ایجاد بوستان‌های مختلف از پایین کوه تا محل بقعه بتوانیم مردم را به حضور در آنجا تشویق کنیم.

ثبت بی‌فایده پوسته کوه

اگرچه کارخانه سیمان معتقد است برداشت کنترل شده از کوه دارد، اما فرهند می‌گوید من شخصا نگاه دیگری دارم و آن را مصداق کوه‌خواری می‌دانم. به رغم این‌که شهرداری تهران پیگیر ثبت این کوه است، اما تا جایی که اطلاع دارم میراث فرهنگی تنها با ثبت پوسته کوه موافقت کرده و این مساله خود باعث تداوم فعالیت‌های کارخانه سیمان می‌شود.

بی‌بی‌شهربانو خاطره می‌شود

نکته قابل تامل درباره کارخانه‌سیمان این است که به گفته فرهند سازمان محیط‌زیست معدن جایگزینی هم به آنها معرفی کرده اما گویی این معدن چندان مورد استقبال آنها قرار نگرفته و اگر وضعیت به همین روال ادامه پیدا کند حداکثر 250 سال آینده دیگر هیچ اثری از کوه بی‌ بی‌ شهربانو نخواهد بود.

دیگر کوهی برای ثبت نمانده

کوهخواری آن هم در منطقه تاریخی و گردشگری مانند بی‌بی‌شهربانو در حالی بی‌وقفه ادامه دارد که همه مسؤولان از شهرداری منطقه گرفته تا اداره کل میراث فرهنگی شهرری معتقدند باید اجماع جمعی بین همه دستگاه‌ها برای رسیدن به راه‌حل نهایی در این زمینه صورت بگیرد، در غیر این صورت هیچ کدام از این دو دستگاه نمی‌توانند کاری برای توقف فعالیت‌های تخریبی در این کوه انجام دهند. تقی پور، رئیس اداره میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع‌دستی شهرری به جام‌جم می‌گوید: بازدیدهای دوره‌ای مان را انجام می‌دهیم اما فعالیت کارخانه‌سیمان معضل بزرگی است. متاسفانه اتفاقات آن منطقه کاملا آگاهانه انجام می‌شود و بحث کوهخواری و بهره‌برداری آسیب‌های زیادی را وارد کرده‌است. در حالی که باید به تاریخ شهرری احترام گذاشت و مسؤولان مختلف از جمله شهرداری تصمیمات قاطعی در این زمینه بگیرند.

به گفته او تنها کاری که این سازمان می‌تواند انجام دهد رصد دوره‌ای از آثار ثبت شده و غیرثبت شده‌است، همان طور که چشمه‌علی ثبت طبیعی شده، تلاش داریم کوه بی‌بی‌شهربانو هم ثبت طبیعی شود و کارهای مربوط به آن در حال پیگیری است تا از این طریق بتوان قوانین سختگیرانه‌تری را اعمال کرد، اما این مسؤول هم قبول دارد احتمال از بین رفتن این کوه تا پیش از ثبت طبیعی آن بسیار زیاد است.

وزارت صمتی‌های نظاره‌گر

تقی‌پور وارد شدن خسارت به ابنیه‌ تاریخی این منطقه را تا امروز رد می‌کند و می‌گوید: البته از آنجا که هرازگاهی در این منطقه انفجارهایی صورت می‌گیرد، طبیعتا بر بناهای تاریخی اثر می‌گذارد، به همین دلیل مسؤولان همه دستگاه‌ها از جمله شهرداری، شورای شهر، فرماندار، محیط‌زیست، مجلس و... باید به جای صحبت کردن به یک تصمیم اجرایی برسند تا فعالیت‌های کارخانه سیمان متوقف شود.

تاکید او برای پیدا کردن راه‌حل اساسی این منطقه، تعیین تکلیف وضعیت کارخانه سیمان است، مساله‌ای که در عمل برای توقف آن کاری از دست میراثی‌ها و شهرداری‌ها بر نمی‌آید؛ چرا که این بخش متولی خاص خودش را در کشور دارد و آن وزارت صمت است که باید وارد میدان شده و مسؤولان این کارخانه را مجبور به استفاده از معدن جایگزین کند. موضوعی که به نظر نمی‌رسد هیچ‌گاه برای متولیان این وزارتخانه چه حالا و چه در گذشته دارای اولویت بوده باشد. در اصل سکوت وزارت صمتی‌ها و زیرمجموعه‌های مربوط به این وزارتخانه باعث شده کارخانه سیمان تهران بی‌هیچ نگرانی ای به کوه‌خواری در منطقه ادامه دهد و با بیل‌های مکانیکی تیشه به ریشه تاریخ هزارساله این منطقه بزنند.

 

زهرا رمضانی - ایران / روزنامه جام جم 

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: شهرری زهرا رمضانی بی بی شهربانو كوهخواری کارخانه سیمان کارخانه سیمان بی بی شهربانو محیط زیست

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۶۴۲۹۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جابری انصاری: عملیات وعده صادق یک نمایش قدرت بزرگ بود

جابری انصاری در نشست مجازی «جنگ غزه؛ ایران و اسراییل» گفت: عملیات «وعده صادق» در خوانش استراتژیک نمایش قدرت بزرگ ایران بود.

به گزارش مشرق، حالا بیش از ۲۰۰ روز از طوفان الاقصی و آغاز جنگ غزه گذشته است. شاید در ابتدای جنگ کمتر کسی تصور می کرد این نبرد احتمالا تبدیل به طولانی ترین و فرسایشی ترین جنگ تاریخ رژیم صهیونیستی شود.

جنگ افروزی بی حد و حصر و دیوانه وار صهیونیست ها از فردای هفت اکتبر خطر گسترش جنگ به سمت بازیگران منطقه ای و بین المللی را افزایش داده و حرارت شعله درگیری در غرب آسیا را بالا برد.

پیامد مهم هفت اکتبر برای اسرائیل، فروپاشی بازدارندگی رژیم صهیونیستی در برابر منظومه مقاومت بود، اتفاقی که تل آویو تلاش کرد با اقدام پر ریسک خروج از «منطقه خاکستری» در تقابل با ایران، بازدارندگی از دست رفته را اعاده کند.

انتحار دولت نتانیاهو در هدف قرار دادن ساختمان سفارت ایران در دمشق قفل محدودیت های رفتاری ایران را گشود و با خارج شدن تهران از «صبر راهبردی» ضربه سنگین و بی سابقه ایران به اسرائیل در عملیات «وعده صادق» وارد آمد.

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، شنبه ۱۳ آپریل شبی بود که معادله جدیدی در خاورمیانه خلق کرد.

از ابتدای طوفان الاقصی، تحلیل های یک دیپلمات ایرانی از جنگ غزه بیش از دیگران در فضای رسانه ای ایران جلب توجه کرد؛ حسین جابری انصاری سخنگوی سابق دستگاه دیپلماسی کشور به واسطه حضور در سمت معاون آفریقایی-عربی وزارت امور خارجه و سالها فعالیت در حوزه غرب آسیا به نظر می رسید صورت بندی درستی از تحولات این جنگ با نگاه به ریشه های تاریخی آن دارد.

جابری انصاری اوایل غزه را به گویی آتشین در دستان رژیم صهیونیستی توصیف کرد. سخنگوی اسبق وزارت خارجه ایران معتقد بود هر چه زمان بیشتر بگذرد اسرائیل بیشتر با هسته سخت واقعیت مواجه شده و راه‌های پیش روی این رژیم همگی انتخاب بین بد و بدتر خواهند بود.

با گذشت چندماه صورت مسئله تغییر چندانی نکرده است و اسرائیل در بن بست سیاسی-نظامی گرفتار مانده است.

جابری انصاری جمعه، ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ در شبکۀ اجتماعی کلاب هاوس، به مناسبت اقدامات نظامی متقابل ایران و رژیم صهیونیستی، در نشستی با عنوان «جنگ غزه؛ ایران و اسراییل: خاورمیانه جدید» حضور پیدا کرد.

این دیپلمات ایرانی، عملیات وعده صادق را یک دستاورد بزرگ و نمایش قدرت ایران خواند. اتفاقی که به زعم جابری انصاری محصول هنر ایرانیان در جمع بستن ۲ امر متضاد و نتیجه مدل «فرشبافی ایرانی» بوده که طی سالیان دراز با حوصله و رج به رج آن را در منطقه بافته است.

جابری انصاری با پرداختن به بستر تاریخی و منازعه ایران و اسرائیل و همچنین روند پیدایش رژیم صهیونیستی و تبدیل آن از یک «ایده ذهنی» در عصر ناسیونالیسم اروپایی به یک «پدیده عینی»، تاسیس این رژیم را یک پادگان دائمی تشکیل شده توسط غرب در خاورمیانه برای مشغول نگه داشتن کشورهای منطقه می داند.

این مسئول سابق در دستگاه سیاست خارجی کشور معتقد است ایران در دوره کنونی روند قدرت گیری جدیدی را آغاز کرده است که برای موفقیت آن باید به سمت استحکام داخلی و کاهش شکاف دولت-ملت حرکت کرد و در این راه به هماهنگی بیشتر میان اضلاع و عناصر هویتی نیاز است.

در ادامه گزیده ای از مهمترین قسمت های سخنرانی حسین جابری انصاری در نشست «جنگ غزه؛ ایران و اسرائیل: خاورمیانه جدید» را می خوانید:

عناصر هویت بخش ایران

وقایع جاری را دو جور می‌شود تحلیل کرد: ۱- نقطه‌ای و روزمره؛ ۲- در قالب یک روند تاریخی. من موضوع را به شکل دوم بررسی می‌کنم. سوال این است که رویداد بین ایران و اسرائیل در چه بستر تاریخی قرار دارد؟ چند نکته در این بحث باید مورد توجه قرار بگیرد:

نخست، امروز ۵۱۰ سال از جنگ چالدران می‌گذرد که نقطه عطفی در سیاست ایران و نیز شکل‌گیری خاورمیانه است. شکستی که ایران در این جنگ از عثمانی متحمل شد، تصویر جدیدی از خاورمیانه ارائه داد که تا به امروز به آن دچار هستیم؛ معلوم نیست اگر آن اتفاق رقم نمی‌خورد، امروز خاورمیانه چه تصویری داشت و ایران در چه موقعیتی قرار داشت.

پس از جنگ چالدران مرزهای غربی و جنوبی ایران از یک سو به عراق و از یک سو به خلیج فارس محدود شد. پس از تأسیس دولت ایران توسط صفویه هم دیگر مرزهای ایران از غرب و جنوب ییشتر از این نمی‌شود؛ دایره حضور و نفوذ ایران هم در همین محدوده می‌ماند و تبعات این جنگ تا امروز هم ادامه دارد. قبل از چالدران حضور و نفوذ ایران خیلی بیشتر بود و تا مصر و حلب می‌رفت.

دوم، در طول قرون متمادی ایران سه عنصر هویت‌بخش داشته است: یک، عنصر تاریخی، مفهوم ایران است که ملت ایران را می‌سازد و به آن عنصر ایرانی می‌گوییم؛ دو، پس از ورود اسلام به ایران شکل گرفت: عنصر اسلامی و سه، پس از تشکیل دولت صفوی؛ یعنی عنصر تشیع. سیاست خارجی ایران هم در طول سال‌های متمادی برخاسته از این سه عنصر هویتی بوده است و این عناصر در سیاست خارجی ایران مابه‌ازای معنایی پیدا کردند و تبدیل به هسته‌های مفهومی شدند؛ البته در ادوار تاریخی مختلف برخی عناصر تحت‌الشعاع عناصر دیگر قرار گرفته‌اند.

برای نمونه، گاهی ما شاهد غلبه عنصر ایرانی بوده‌ایم، گاهی شاهد غلبه عنصر اسلامی و گاهی هم غلبه عنصر تشیع. در عهد پسا انقلاب اسلامی، سیاست خارجی ایران به‌مرور به این سمت رفت که بین این سه عنصر توازن ایجاد کند و هیچ عنصری بر دیگری غلبه نکند؛ البته بعد این تحولات بعد از دهه ۶۰ رخ داد؛ زیرا در این دهه عنصر اسلامی غلبه داشت؛ همچنین ایران تلاش کرد بین دو منطق ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک موازنه برقرار یا ترکیب موفقی از این دو ایجاد کند. ایران در ایجاد این توازن‌ها نسبتاً موفق بوده است. با این حال نباید فراموش کرد که بین این عناصر هویتی گاه تعارضاتی وجود دارد و ایران توانسته این تعارضات را حل کند و در این راه هزینه داده است.

نقاط عطف در بستر تاریخی منازعه ایران و اسرائیل

نحوه دخالت ایران در چند واقعه مهم، نقاط عطف سیاست خارجی ایران محسوب می‌شود و نشان می‌دهد که ایران توانسته در ایجاد توازنی که گفته شد، موفق باشد. ایران در این وقایع انتخاب‌های سختی داشت؛ این وقایع عبارتند از: اشغال لبنان در سال ۱۹۸۲، سقوط صدام در سال ۲۰۰۳ و جنگ فلسطین و اسرائیل در سال ۲۰۲۳. البته ما چند دهه است که درگیر مسئله فلسطین هستیم، اما جنگ اخیر می‌تواند به عنوان یک نقطه خاص در نظر گرفته شود.
در این وقایع، سیاست اتخاذی ایران هم متمایز با سایر ادوار تاریخی بود و هم متمایز با سایر بازیگران منطقه‌ای، خصوصاً کشورهای عربی و اسلامی.

در این دوگانه‌ها و چندگانه‌ها، بسیاری از کشورها ترجیح دادند یک انتخاب ساده انجام دهند و به سمت یک وضعیت خاص بروند که بازیگری خاص خود را در پی داشته است؛ در این انتخابشان از یک لحاظ موفقیت‌هایی داشتند؛ چون با تناقض‌های کمتری مواجه شدند؛ و از یک لحاظ ناموفق بودند؛ چون اگر بازیگری در منطقه از چند هویت تاریخی برخوردار باشد از هر هویت که فاصله بگیرد با موجودیت خود فاصله گرفته است و دیگر امکان برخورداری از بازیگری و سیاست متوازن و همه‌جانبه و مبتنی بر هویت‌های خودش را ندارد؛ مثلاً ترکیه در ادوار تاریخی مختلف گرفتار این معضل شده است.

سوم، بیش از ۶ ماه است که از عملیات طوفان الاقصی می‌گذرد؛ اهمیت طوفان الاقصی در این بود که توانست منظومه بازدارندگی اسرائیل را هم از حیث مادی و هم از حیث روانی از هم بپاشد. در این چند دهه اسرائیل توانسته بود موازنه‌ای برای خود ایجاد کند که همه رقبا از جنگ با اسرائیل احساس ترس کنند و این معنای بازدارندگی است. این بازدارندگی مانع ورود رقبا به جنگ می‌شد. جزئی از این بازدارندگی ناشی از توان اتمی اسرائیل بود و جزء دیگر هم با مجموعه روابطی که اسرائیل با قدرت‌های بزرگ داشت، شکل گرفته بود. طوفان الاقصی این بازدارندگی را مخدوش کرد و فروپاشاند.

چهارم، اسرائیل در این مدت هم افراد زیادی را کشت و هم جاهای زیادی را ویران کرد و هم تمام قوانین بین‌المللی را نقض کرد. از سوی قدرت‌های بین‌المللی هم چک سفید امضا داشت تا هر کاری که بخواهد بتواند انجام دهد؛ اما الان به اهداف راهبردی خود نرسیده است؛ اسرا هنوز آزاد نشده‌اند، حماس از بین نرفته است و کوچ اجباری مردم غزه اتفاق نیفتاده است؛ آن‌ها می‌خواستند جمعیت فلسطینی از آنجا بروند. غزه امکانات لجستیک هم ندارد؛ یک ساحل صاف است و اطرافش کوهستان و جنگل وجود ندارد؛ از سال ۲۰۰۵ به ظاهر آزاد شده ولی تحت محاصره اسرائیل است و به آن بزرگ‌ترین زندان روباز دنیا می‌گویند؛ اما با تمام این‌ها غزه هنوز در حال مقاومت است و اسرائیل هم نتوانسته است مفهوم بازدارندگی خود را احیا کند. موفقیت اسرائیل در این مدت تنها در جنایت و کشتار بوده است.

ایران و جمع نقیضین

پنجم، اسرائیل دو کار در برابر ایران انجام داده که یکی ناظر به روند تاریخی و وضعیتی است که ایران به مرور طی چند دهه توانست انجام دهد به این معنا که ایران در فرازی پس از چند قرن فاصله از چالدران توانست از غرب تا مدیترانه حوزه نفوذ و تسلط خود را با توافقات با دولت های عراق، سوریه و بازیگران منطقه ای و در جنوب هم تا باب المندب و دریای سرخ گستره حضور و نفوذ خود را گسترش دهد. هفت اکتبر با فروپاشی منظومه بازدارندگی تاریخی اسرائیل یک وضعیت فوق العاده تری را برای رژیم صهیونیستی ایجاد کرد.

اسرائیل از هنگام پایان فراز نخست بحران داخلی در سوریه و پسا ۲۰۱۱ و تسلط دولت مرکزی سوریه بر بخش زیادی از کشور و رفع خطر سقوط پایتخت تلاش کرد برای اینکه حضور ایران در مدیترانه تثبیت نشود و اهداف ایرانی را به مرور در دایره شعاع حملات خود قرار دهد و هزینه هایی به حضور ایران تحمیل کند که به ناچار صحنه را ترک کند و این تحول از عنصر تداوم و تثبیت برخوردار نشود. در پسا هفت اکتبر این سیاست آشکارتر و با درجات بالاتری دنبال شد. اسرائیلی ها اعلام کردند تحولی که در هفت اکتبر اتفاق افتاده نتیجه حلقه تواصلی است که توسط اجزای مجموعه مقاومت از ایران تا فلسطین تشکیل شده است و ما آن را هدف قرار می دهیم.

آنها یک حرکت گام به گام و شتابانی را آغاز کردند که از حوزه منطقه خاکستری که شعاع تعریف شده عملیاتی آنها در تعامل با ایران در طول ۲-۳ دهه گذشته بود به مرور وارد عملیات آشکارتر و ضد ایرانی روشن تری شوند. ترور شهید سید رضی موسوی معاون فرماندهی نیروی قدس در منطقه سوریه و در نهایت ترور هدف قرار گرفتن ساختمان سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق و شهادت سردار زاهدی عالی ترین مستشار و مشاور نظامی ایرانی و فرمانده نیروی قدس در منطقه شامات و همراهان او از ترورهای ماه های اخیر رژیم است.

تلاش اسرائیل در قالب این روند اعاده بازدارندگی، تثبیت اشغال فلسطین، برخورد با ایران و مجموعه مقاومت و کشورهای منطقه بوده است برای اینکه نظم جدیدی تحمیل کند و موازنه ای جدید تعریف کند تا در معادله جدید به سمت مرزهای ایران پیشروی کند. قبل از هفت اکتبر اسرائیلی ها در برخورد با نفوذ ایران در شامات و برای جلوگیری از تثبیت حضور ایران تا مدیترانه دست به اقدامات تندتری زدند و در پساهفت اکتبر خیلی صریح تر به مرزهای ایران نزدیک شدند تا موازنه را برهم بزنند و معادله جدیدی بر ایران تحمیل کنند؛به این صورت که اسرائیل هر جا را که مایل باشد هدف قرار می دهد و طرف مقابل به دلایل متعدد مرتبط با استراتژی منطقه ای و بین المللی و اوضاع داخلی اش دست روی دست می گذارد و فقط تماشاگر خواهد بود و اقدام مستقیم علیه اسرائیل انجام نخواهد داد.

نمایش قدرت ایران در ۱۳ آوریل

اتفاقی که در عملیات وعده صادق افتاد ورود مستقیم ایران در برابر این بازی اسرائیلی برای جلوگیری از تحمیل شرایط بر ایران و بالا بردن هزینه های رژیم صهیونیستی بود تا اندازه ای که تصمیم گیران اسرائیل و بازیگران بین المللی، رژیم را مهار کنند تا حد و حدود خودش و امکانات و محدودیت هایش را بشناسد. کارویژه عملیات شنبه ۲۵ فروردین که یک نمایش قدرت بزرگ بود؛ بدون هدف گرفتن اهداف اقتصادی یا مسکونی یا اینکه قصدی برای تخریب گسترده وجود داشته باشد. در واقع ایران سعی کرد تعریف همیشگی از سیاست که جمع بستن متناقضات است را در قالب عملیات وعده صادق عملیاتی کند.

ایران ۲ نیاز متناقض داشت: ۱- مفهوم بازدارندگی ایران و معادله بازدارندگی کشور بیش از این دچار فرسایش نشود و اسرائیل را سر جای خودش بنشاند تا معادله جدید را تحت اجبار واقعیت بفهمد ۲- به آستانه جنگ نرسد که احتمال ورود به زمین بازی دشمن و قرار گرفتن در ذیل استراتژی دشمن با توجه به قفل شدن معادلات در غزه وجود داشت. این احتمال بوده و همچنان هست که بازیگر اسرائیلی در پرتو قفل شدگی در غزه بخواهد با توجه به وضعیت «بحران زی» و «جنگ زی» که پیدا کرده است به ویژه تیم حاکم و دولتمردان کابینه نتانیاهو از طریق گشودن دریچه های بحران جدید بزرگ تری بخواهد بحران خودش را تحت الشعاع قرار دهد و با ورود بازیگران بین المللی دیگری صحنه پیچیده جدیدی ایجاد کند.

اسرائیل می خواست به ایران که با عقل استراتژیک مبتنی بر مدل «فرشبافی درازمدت ایرانی» در چند دهه گذشته رج به رج فرش خود را در منطقه بافته و اکنون دارد نتایجش را مشاهده می کند و توانسته است خود را به بازیگر فعال مستقیم وارد در صحنه تبدیل کند هزینه گسترده ای تحمیل کرده و شرایط جدیدی را خلق کند.

بنابراین ایران باید بین این ۲ نیاز متناقض جمع می بست؛ هم به اسرائیل پاسخ دهد و اجازه ندهد منظومه بازدارندگی ایران دچار فرسایش شده و نظم مورد نظر اسرائیلی بر ایران و منطقه تحمیل شود و از طرف دیگر نباید در ذیل سقفی بازی می کرد که احیانا وارد استراتژی معکوس دشمن نشود و رودست نخورد. اقدامی که ایران انجام داد در خوانش استراتژیک یک نمایش قدرت بزرگ برای نشان دادن امکان بازیگری و امکانات گسترده ایران و از آنطرف انجام عملیات بدون تخریب و تلفات گسترده و بدون اتفاقات بزرگ غیر قابل کنترل که ممکن است صحنه بحران را از یک دایره ممکنی خارج کرده و ایران را به همراه بازیگران دیگری به جنگ بکشاند بود.

ذیل این ۲ قاعده استراتژیک ایران سعی کرد این دو نقیض را از طریق عملیات وعده صادق جمع بکند و تا این لحظه و عملیاتی که اسرائیلی ها بدون پذیرفتن مسئولیت آن انجام دادند به نظر می رسد این معادله همچنان برقرار است. ایران توانسته با این عملیات قدرت و توانمندی خود را به همه بازیگران به ویژه اسرائیل به عنوان «امر واقع» تحمیل کند.

دیگر خبرها

  • تجلیل از فرهیختگان شهر در منطقه ۱۵ اصفهان
  • راهیابی رئیس و عضو هیئت رئیسه هیئت ووشو کیش به مسابقات جهانی استرالیا
  • رئیس و عضو هیئت رئیسه هیئت ووشو کیش به مسابقات جهانی استرالیا
  • نظر رهبر انقلاب درباره اهمیت تاریخی عملیات وعده صادق
  • استفاده از بتن حاوی گرافن در آمریکا
  • نظر رهبر انقلاب درباره اهمیت تاریخی و راهبردی علمیات وعده صادق
  • حفاری بیل مکانیکی شهرداری در گورستان باستانی ری/ضرب و جرح مالک
  • کارخانه سیمان سفید در شهرستان دیرابجاد می شود
  • معماری آلبوم هویتی یک منطقه در تاریخ است + تصویر
  • جابری انصاری: عملیات وعده صادق یک نمایش قدرت بزرگ بود